امروز شنبه 25 تیر....صبح بعد اینکه از خواب پاشدم...دوباره روی مبل لم دادم و ......
ای وای که چه کرد این پسری......همین جوری تکون بود که میخوردی....اما قسمت جالب و متفاوتش این بود که برای اولین بار قد و بالای نازتو حس کردم....چون از هر دو طرف دلم تکون محکمی حس کردم...معلوم بود یه تکون دستای نازت بود و از اون طرف پاهای کوچولوت!انگار داشتی خودتو میکشیدی گلم....قربونت برم عزیزم که بزرگ شدی!الان احتمالاً حدود 30 سانتیمتری فسقلک من.....فدات شه مامانیت!
ظهر هم خاله نیکو و مهدیه و فهیمه که واسه یک هفته اومده ایران اومدن ناهار خونه ما....خیلی کم با هم بودیم،اما خیلی خوش گذشت....لباسای خشگل تورو دیدن و واست کلی ذوق کردن!
عصر هم با بابا علیرضا رفتیم کرج خونه خاله منیژه،همه اونجا شام دعوت بودیم! ما و خاله محبوبه اینا هم شب موندیم اونجا و فرداش برگشتیم خونه!
salam.jaleb minvisi.be man ham sar bezan,axe nini daram to weblogam
لباسهای خشگل نه خوشگل دخترم ...آره خیلی گوگولی بودن
قوربونه قد و بالاش برم من ، ان شالله میاد تو بغلت زودی قد و بالاشو از نزدیک احساس می کنی ، چقدر دیر به دیر وبلاگ تو اپ می کنی ؟؟؟ راستی اسمه نی نی تون چیه ؟؟؟؟